معبود..فقط خدا
شنبه 10 / 5 / 1398برچسب:, :: :: نويسنده : مریم
:: مرد پلیدی ، در آستانه ی مرگ ، کنار دروازه ی دوزخ به فرشته ای بر می خورد . فرشته به او می گوید : فقط کافی است در زندگی ات یک کار خوب انجام داده باشی ، و همان یاری ات می کند . خوب فکر کن . مرد به یاد می آورد که یک بار ، هنگامی که در جنگلی راه می رفت ، عنکبوتی را سر راهش دید و راهش را کج کرد تا آن را له نکند . فرشته لبخند می زند و تار عنکبوتی از آسمان فرود می آید . تا مرد بتواند از راه آن به بهشت صعود کند . گروهی از محکومان دیگر نیز از تار عنکبوت استفاده می کنند و شروع می کنند به بالا رفتن . اما مرد ، از ترس پاره شدن تار ، به سوی آن ها بر می گردد و آن ها را هل می دهد . در همین لحظه ، تار پاره می شود ، و مرد بار دیگر به دوزخ باز می گردد . صدای فرشته را می شنود که : افسوس ، خودخواهی ات تنها کار نیکی را که انجام داده بودی ، به پلیدی تبدیل کرد ::. <( مکتوب - پائولو کوئلیو برگردان آرش حجازی )> نظرات شما عزیزان: ندا
ساعت2:56---12 مرداد 1391
سلام. مطالبت عالیه فقط سایز نوشته هات خیلی ریزه!!!! موقع خوندنش چشما اینجوری میشه:
سلام
به سایت ما سری بزن وسایل مورد نیاز خودتو بخر خواهش میکنم من از نظر مالی در مزیقه هستم لطفا برید یک چیز از این فروشگاه بخرید جون بچتون جون هر کی رو دوست دارین
سلام آفرین از این وبی که داری
با تبادل لینک چه طوری؟ خبرشو بهم بده
راستي لينكتون كردم.باي
|
درباره وبلاگ سلام به همه ی کسانی که ی جورایی شریک دلنوشته های من شدید بابازدید ها و نظراتتون.تشکراز مهربونیتون. آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
|||
|